نوروز :)

   نزدیکه نوروز که میشیم همیشه یه حالو هوای معنوی ملی ای، میاد سراغم. یه حسِ ارق به یه جایی

   مثلن کشورم ایران و نژاد آریاییم. خُب حسِ خوبیه من از این حس احساس خطر نمیکنم، اما بیشتر یه

   مسئله ای منو رنج میده اونم این که نکنه تو سالِ قبل بعضی کارایی رو که دوست داشتم انجام بدم،

   نتونستم!؟ نکنه از سال قبل استفاده نکردم؟!! نکنه که ...!

   این اما و اگرها اوضاع روحیمو یکم بهم میریزه. همش احساس پوچی تو این یه سال بهم تزریق میکنه، خُب

   حق داره شاید کم کاری از طرف من بود ولی من این قولو به این حسِ لامصب زندگیم میدم که در حال ok

   شدن هستم و خیلی به آینده امید دارم ... سال 94 که هیچ ! سال 93 و 92 هم نمیتونن منو از هدفم که منتهی میشه به بانوی عزیزم دور

   کنند، تموم شدن به درک برام مهم نی ولی 95 که هست :)

   راستش سالِ 94 خیلی خسته کننده بود ...

   فک میکنم تو این سال حسابی معنای مرد زندگی شدن رو فهمیدم.

   #نوروز #حمیرا # آرمان #سال_جدید #من #95